آخرین پست از دانشکده
سلام فردا ایشاا...میرم دیار خودمون وای که حسابی نفس راحت میکشم آب زنید راه را حین که لیلی میرسد!!!!!!!!!!!
ولی خب از یه طرفم دلم برا بعضیا میتنگه .
اصن امروز یه جوریم
دلم برا دس پخت مامانم یه ذره س برا سربه سر داشم گذاشتن تنگه برا اتاقم که شبا با داش مهلبونم میخابم هیچ وقت نمیذاره زیاد بوسش کنم برا همین شبا قاچاقی میبوسمش دلم برا شب نشینیای خونوادگی تنگیده
قربونی نوشت:احیانا اگه برام گوسفندی گاوی !!!قربونی نکردید بهتون اجازه میدم ماهی ذبح کنید!!(خطاب به مامی و بابا)
شعر نوشت:حالت احساسی و شاعرانه بگیرید:
پیداست که دل کندن اگر آسان بود فرهاد به جای بیستون دل میکند
این بیتو خیییییییلی دوس دارم
بای
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 13:54 توسط دلکم
|