امتحانات
سلام علیکم چن روزی نبودم کامنتای مختلف از رفقا گذاشته بودن که بابا کجایی چرا نیستی ؟مثه اینکه نگرانم شده بودن اومدم بگم که حدودا یه ماهی میشه که امتحانای......زندگی واسمون نذاشته نه اینکه خیلی میخونم شبا تا 5 صب میدرسسسسسم بدجور تو فشارم (آخی تو دبیرستان وقت امتحانات میگفتیم تو 24 ساعت حدودا 2 مین خابیدیم )چه دورانی بودا مثه اینکه مام داریم پیر میشیم بله مثه اینکه شما سوالی دارین امتحان امروزم چطو بود؟بله مثه اینکه امتحان زاد بود ولی من خووووب دادم بعضیام میگن امتحان شی بود چه بدونم والا... اصن تحمل خابگا ندارم چه دختر سوسولی شدم(الان هدی زود مهر تایید میزنه) الان با بچه های اتاق تصمیم گرفتیم تا تولد امام زمان یه هدیه ای کادوپیچی کنیم!
دل نوشت:اگه نباشی....کی دم به دیقه میگه بچه لجباز تا منم بگم اوزون سن(خودتی) اگه نباشی.....تحمل خابگاه چقد واسم سخت میشه اگه نباشی....29 تیر که 29 تیر نمیشد! اگه نباشی....دلم کی رو بخاد پیشم باشه حتی اگه چیزی نگیم اما فقط باشی اگه نباشی....امروز تو سلف کی خرابکاری میکرد غذارو بریزه (ضایع ت کنم آخه؟)
سردشت نوشت:وای جاتون خالی با همسایمون رفتیم سردشت خیلی خوشگل بود اما خب یه اتفاقایی افتاد (ای هدای....)شبش حل شد
بی تو چمدانی ست دلم که تنهائیم را درآن تا می زنم و قفلی از دلتنگی برآن می گذارم که رمزش ... حروف اسم توست !
مخلصیم
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 13:16 توسط دلکم
|