کادوی ولنتاین

صدای خوبت بهترین کادوی ولنتاین برای من بود....

اما نشد ...     یا نخواستی ...      

 کدام یک؟؟

 

ولن تاین خیس!!

ولن تاین خیس...

برف، باران و تگرگ هیچکدام کفاف غم دل ما را نمی دهد.

پس آسمان بهتر است تا اطلاع ثانوی خفه شوی تا خودم را خفه نکرده ام.

هر کسی را می بینم یا یک خرس قرمز در دستش است یا یک قلب پارچه ای سرخ.

کافی شاپها و رستوران های تهران گنجایش این همه عشق را ندارند پس خواهشا رعایتشان را بکنید...ای عاشقان تهرانی!!

و این عشاق چند دسته اند:

دسته اول- عمق فاجعه را زمانی درک می کنی که یک پسر ۱۴ ساله که هنوز هورمون های عاشقانه در بدنش ترشح نشده به دوست دخترش می گوید: " عزیزم! ولن تایم مبارک." و دوست دخترش به او می گوید که "عزیزم ولن تاین درست است نه ولن تایم."

و این کلمه ی "عزیزم" چقدر حال به هم زن شده وقتی هر کس و نا کسی از آن استفاده می کند. ارزش کلمه ها فروریخته است در دریای بی ارزشی.

دسته دوم- دخترک تنها در گوشه ی اتاق نشسته است و گریه می کند و غصه می خورد که دوست پسر خواهرش برای خواهرش کادوی ولن تاین آورده. خب حق دارد که حسودی کند. و در این روزهای باقیمانده سعی دارد تا به خودش بقبولاند که عاشق دوست پسرش است. و این حس حسادت است که عشقش را تحت الشعاع قرار میدهد. تا الآن به دوست پسرش به دید یک دوست نگاه می کرده و در این یک هفته او را در نظرش یک عاشق تجسم می کند.

دسته سوم-زن و شوهرها. که احتمالا این دسته تنها دسته ی عرفی، قانونی و شرعی در کشور ما هستند

دسته چهارم-کسانی هستند که بخاطر همزمان شدن ولن تاین با بیست و هشتم صفر، فقط به یک گل اکتفا می کنند و جشن خاصی نمی گیرند چون اعتقادشان به عشقشان می چربد. که البته به نظر من کسانی در زندگی موفقند که اعتقادشان به عشق و احساساتشان غلبه کند.

دسته پنجم- فاصله، صدای قورت دادن بغض از پشت گوشی، خندیدن های زورکی، نامه های بی مقصد، یک مشت علامت سوال با یک علامت تعجب، ستاره های پلاستیکی، عصبی شدن، شعر گفتن، کنکور، نا امیدی، فحش دادن به زمین و زمان، خجالت، شرمندگی، صداقت، باز هم خجالت، سایه ها، عرق، دود، هفتاد درصد، مست، زر زدن، زل زدن، حرارت، آرزو، آرزوی مرگ، روزنه و ... باز هم ولن تاین سال بعد...خاطرات...

پس آسمان بهتر است تا اطلاع ثانوی خفه شوی تا خودم را خفه نکرده ام.

برف، باران و تگرگ هیچکدام کفاف غم دل ما را نمی دهد.

ولن تاین خیس...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

oo00ولنتاينoo00

اس ام اس ای بامزه

 درگذشت شهید ولنتاین را به شما جوان گرامی تبریک عرض می نمایم

به علت حضور گشت ارشاد در مراسم ولنتاین ، مراسم دیدار خواهران و برادران بصورت جدا در دو نوبت صبح و بعد از ظهر انجا میگردد

 

ولنتاین

ولنتاین مبـــارک

وقتی خیلی دلتنگ میشم وقتی خیلی ناراحت میشم ترجیح میدم حرف نزنم تو خودم بریزم

پ ن:خیلی ناراحتم ....

تسلیت

سلام تسلیت میگم رحلت رســول اکرم (ص)رو

کاش

کـــاش غمتو با من تقسیم کنی.....

دو سه بیت شعر

من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم

 

الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم

 

من فقط عاشق اینم بگی از همه بی زاری

 

دو سه روز پیدام نشه تا ببینم  چه حالی داری

 

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

 

انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

 

من فقط عاشق اینم روزایی که با تو تنهام

 

کارو بار زندگیمو بزارم برا ی فردا

 

من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافم

 

بشینم یه گوشه ی دنج موهای تورو ببافم

 

عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشینم

 

هواست به من نباشه دزدکی تو رو ببینم

 

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

 

انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

******************************************************

می گن عاشق شدی،عشقت مبارک

شدی مست کسی، مستیت مبارک

خزان عشق من رو دوره کردی

بهار تازه ی هستیت ، مبارک

مبارک باشه عاشق پیشگی هات

مبارک باشه این دلبستگی هات

اگه خسته شدی از جاده ی عشق

خودم می شم فدای خستگی هات

 

بچپ این جا بخندیم

این پست متفاوته میخام بخندید البته با اجازه بعضیا

این پست روشی نوین است در دراوردن حرص معلم و ناظما

این روش آزمایش شده و قابل اجرا است و دارای تندیس ناظم عصبانی از سازمان اختراعات عجیب است

توجه داشته باشید وقتی زنگ تفریح میخوره با صدای بلند این کلمات را با اتحاد بقیه برو بکس اجرا کنید و توجه به کشش کلمات داشته باشید

زززززززززززززررررررررررررر      زنگ خورد

نمکــــــــــــــــــیـــــــــــــه آهن کهنه مــس کهنه سماور کهنه خریداریم وردارو بیــــــــار

سبزی خــــــــــــــوردنی شیویـــــــــــــــد تازه سبزی آش  زنبیل و وردارو بیار خونه دارو بچــــــــــــــه دار خواب نمونیــا

سم پاشـــــــــه سم پاش برف پارو میکنیــــــــــم

آب حوض خـــــلی میکنیم

تعمیرات یخجـــــــــــــال تمیرات موتور یخجـــــــــال

عکس میگیریم عکس بارگاه حــــــــــرم (اینم دورو اطراف حرمه)

بفرماییــــــــــــد غذااا

خب امیدوارم تا این لحظه از هیجان دار فانی را وداع گفته باشید (ببخشیداااا)

نکته امنیتی :اگر ناظما گیر دادن کولی بازی در بیارین و خیلی ریلکس گردن بغل دستیتون بندازین

امیدوارم از این بخش نهایت استفاده را برده باشید

شما را به ناظم هایتان و ناظم هایتان را به شما میسپارم

با تشکر پاستوریزه

شلام هووووشگله

دیشب یه خواب باحال دیدم چقد خوشحال بودم وقتی بیدار شدم نالاحت شدم آخه میدونم اون اتفاق واقعا نمیوفته   چرا؟    چرا نداره رسم دنیاس دیگه

نمیخوام خوابمو تعریف کنم    نه نمیشه پاچمو ول کن گفتم که نه.......

دلم هوای خیلی چیزارو کرده میخوام با یکی فقط بحرفم بخندم میخوام بوس کنم و یه بغل محــــــــــکم (منظورم طرفه  مقابل توجه افکار منفی)

 

پ ن:یهو دلم گرفت

فرببا

من هرگز نخواستم اذیتت کنم من باز میگم ما میتونیم دوستای خوب و فابریکی برا هم باشیم ولی ناز من فقط دوست این کلمه  چیز کوچیکی نیست باور کن!الهی قربون اون دلت برم چرا داری با چیزی خودتو عذاب میدی که اگه چن سال دیگه بهش فکر کنی خنده ت میگیره؟؟

من دوست دارم باور کن

تک بیت فریبا

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر....

کز دیو ودد ملولم و انسانم ارزوست .......

هر چی

امروز نماز خیلی حال داد

شـــــــــب دلم گرفته بود تا میتونستم گریه کردم واسه خودم واسه .......کاش زندگیم جور دیگه بود کـــــــاش ولی نیس

مامانم خیلی خوبه مثه فرشته اس هیچ مامانی به مامی من نمیرسه دوسش دارم

صدیقه فک کنم داره یواش یواش تو دلم جا باز میکنه دوست خوبیه

تا تونست منو سوزوند تا تونست خیلی کارا باهام کرد این انصاف نیس این عدالت نیس این ظلم به منه

 

مزمل

علاقه خاصی به سوره ی مبارکه مزمـــــــــــــل پیدا کردم ایشاالله ۲،۳ روزه حفظش میکنم

فــریبــــــــا بگو ایشاالله ......

تو مــزمـــــــــلی شدی

کمکم کن منم بشم   باشه؟                     مـــــــرسی ......

متهم به عاشقیم

 

شاكي پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتي براي متهم شدن پيش تو هم كمم
چه ذوقي كردم ، شنيدم گفتي شكايت مي كني
اما دلم گرفت كه گفتي ،
منو اذيت مي كني
منو رو اذيت مي كنی ، مني كه مي ميرم برات
مني كه تندي مي شكنم زير تولد نگات
تو حكم من نوشته بود ، طبق مواد يك و بيست
تو روزگار من و تو اين كارا عاقلانه نيست
معلومه عاقلانه نيست ، عاشق كه عاقل نمي شه
ولي با اين جواب من كه حكمي باطل نمي شه
شاكي
محترم ، گلم ، بگو كه زندونيم كنن
بگو پيش پاي چشات ، يك شبه قربونيم كنن
بگو به افتخار تو ، بيان منو دار بزنن
علت ديوونگيمو ، تو كوچه ها جار بزنن
بگو كه از رو قصمون كلي لالايي بسازن
عكساي زيبا رو ولي اينجا و اونجا ، نندازن
آخه حسودي مي كنم ، بفهمن اين راز و همه
 فردا تقلب كنن از جنون اين متهمه
 دوس ندارم زيباي من از هر كسي شاكي باشه
متهم اون نبايد تو كره ي خاكي باشه
شاكي من ، قانون مي گه : به هر كي رو كنه جنون
چون قانونو نمي شناسه ، ديگه نه تنبيه و نه اون
متهمت ، اما مي خواس ، شامل اين بندا نشه
به خاطر همين داره ،
باراي عقلو مي كشه
نشسته تنها ، اين گوشه ، بدون حامي و وكيل
كلي خوشش اومده از عشق تو وجرم و دليل
خوب مي دونه اگه وكيل ببنده اين پرونده رو
مي چينه از لباي تو گلاي سرخ خنده رو
درسته كه عاشقتم ، اما مگه من ديوونم
خنده رو از تو بگيرم ، كه بي چشات نمي تونم
خلاصه كه
شاكي ماه ، صاحب پرونده ي من
خاطره ي گذشته هام ، مالك آينده ي من
متهمت قصدي نداشت ، عاشقيشو به دل نگير
فقط اونو قبول بكن ، به چشم مجرمي اسير
اينجا وكيلي نمي ياد كه بگه من جنون دارم
چون اگه آزادم كنن ، باز سرتو درد مي يارم
شاكي نازنين من ، مزاحمت شدم ، ببخش
 مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول مي ده كه ديگه به تو نامه نده
درسته ديوونس ولي موندن رو قول بلده
فك نكني نامه ي من شده مثل دفاعيه
شاكي گل ، نشون ندي اين مدرك و به قاضيه
نشون بدي اونم مي گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولي
تو اين كار و نكن ، مي خوام اسيري بكشم
تابلوي چشماي تو رو ناز و كويري بكشم
فداي چشمات كه تو نور ، هطار و صد رنگ مي شه
زرد پاييزي مي پوشي ، چشات چه خوش رنگ مي شه
راحت شدي از دست من با شعر و عشق و التماس
نمي گم اما ، نمي يام ، بيرون از اين رخت و لباس
 به شاكي مثل گلم
، از مني كه متهمم
هدی جون اشكال نداره ، امضا كنم كه لیلام؟
لیلای ديوونه ي تو ،هفده آبان و يه روز
 جرم من افتخارمه ، به قاضيم مي گم هنوز
يادت باشه لحظه ي صدور حكم ، تو محكمه
دلت نسوزه ، نگذري از تقصير متهمه
شاكي هيچ كس نشو ، فقط اينو ازت مي خوام
فداي شاكي
گل و جرم جنون و اتهام
الهي دروازه ي بخت ، به روت هميشه وا بشه
دست به خاكستر بزني ، الهي كه طلا بشه
متهم هر چي رديف ، رديف پنج و دو و سه
نمي ذارم تو عاشقي ، كسي به گردم برسه

 

ترسناک

کوتاهترین داستان ترسناک جهان:

   روزی آخرین انسان زمین در اتاقی تاریک نشسته بود ناگهان در زده شد

 

پ ن:از این داستان خیلی خوشم میاد

آرزو دارم

آرزو دارم در آغوشت کشم من بی محابا،

       دست خود را حلقه بر دوشت کنم اما چگونه؟!

دستهایت را بگیرم پیش چشمانت بمیرم،

         زلف خود را همچو تن پوشت کنم اما چگونه؟!

سر به دامانت گذارم تا که جان در سینه دارم،

   خواب نازی کنج آغوشت کنم اما چگونه؟!

پ ن:آرزو دارم در آغوشت کشم اما چگونه؟

پ ن:اس نمزنه منم نمیزنم

پ ن:تو نی نی منیباســــــــه؟

پ ن:ندیدمش

پ ن:کم مونده برم دانشگاه

پ ن:

قایم باشکمان....

بچه که بودیم

قایم باشک بازی میکردیم!

همیشه من چشم میذاشتم و تو پنهان میشدی!

این بازی قایم باشکمان سالهاست كه ادامه دارد.

هنوز من چشم میگذارم وتو پنهان میشوی!

من چشم بر بالش میگذارم ونبودنت را گریه میکنم ،

و

تو زير لحافت ،پيدانشدنت راجشن ميگيري!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بارها گفتم نازنینم !

گلم !

همه ی آرزوهایم !

آسمان را به زمین میکشم اگر تو غمگین باشی

گریه که میکنی آسمان ماتم میگیرد دل من هم که خودت میدانی

نادیده و ناشنیده ...

کاش امشب شب آخرم باشد دیگر هیچ صبحی را نمیخواهم

هستی من غصه دار است حالا وقت معامله با خداست

من شاکیم

قرار ما این بود خدا ؟

همه چیزم را بگیر همه چیز

عمرم را میبخشم فدای قطره اشکی که از چشمش ...

فقط تو ای خدا میدانی که اینها که مینویسم احساسات دخترکی بی دل نیست .

 

من:

تو:

 

زندگی

حقیر تر از آنم

که به یادم باشی!

بزرگتر از آنی

که فراموشت کنم!

عاشق تر از آنیم

که با هم باشیم!

زندگی مثه جاده ی یه طرفس.......میدونی چقد سخته...

میدونم یه روز میفهمی روزی که دنیارو گشتی من چه جوری تورو خواستم تو چه جور ازم گذشتی ........

پ.ن:نا امیدم

کلاغ پر

کاش به همان آسانی که در کودکی کلاغ را پر می‌دادیم

امروز هم می‌توانستیم

آنچه را می‌خواهیم از دلمان پر دهیم... !

آخخخ دلم ....

*************************************************

 

حسی که از گوشه ی چشمم لغزید
و روی نگاهت نشست،
تکه ای از پاره های دلم بود.
اما
انگار نگاه تو هم آغوش فصل سرد زمستان بود
که راحت کوله بار بی احساست را
بستیو رفتی........رفتی........رفتی........

آرزو....

بزرگترین آرزوی من این بود که یکی از آرزوهای تو باشم

تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

و

من به تو خنديدم چون كه مي دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي پدرم از پي تو تند دويد و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه پدر پير من است من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك دل من گفت: برو چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ... و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام حيرت و بغض تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت.